خودمان را واقع بینانه ارزیابی کنیم!

خودمان را واقع بینانه ارزیابی کنیم!

 قوت ها و ضعف های مان را بشناسیم!

مدیریت دانش(8)

در قسمت های اول تا ششم این سلسله بحث هایی که به عنوان "تقسیم داشته های علمی و تجربی" مان پیشنهاد کرده و با عینک استراتژیک به آن می نگرم، نکاتی را در مورد شناخت موقعیت کنونی، تبیین چشم انداز و آرمان ها و ارزش های بنیادین و خط قرمزهای انسانی مورد علاقه خود را بحث کردیم. اینک می خواهم در مورد ضرورت شناخت قوت ها و ضعف هایمان بگویم. در متدولوژی استراتژیک به طور طبیعی پس از اینکه چشم انداز زندگی مان را ترسیم کردیم و فهمیدیم برای چه آمده ایم و قرار است به کجا برسیم، برای اینکه دچار خطای تشخیص نشویم – زیاده روی نکنیم یا دچار یاس نشویم- باید بدانیم وزنمان چیست؟ در این رابطه تمام داشته های موجود و واقعی مان را شناسایی و ارزیابی می کنیم. توانمندی های طبیعی مثل ضریب هوشی، توانایی جسمی، ذوقیات و مشخصات شخصیتی خود را درک کنیم مثلا برونگرا هستیم یا درون گرا، به ریاضیات علاقه مندیم یا به هنر، یا فلسفه یا ساخته های فیزیکی و... از دیگر سو باید بدانیم درحال حاضر چه مهارت هایی را کسب کرده ایم – خواه از طریق تجربه و یا آموزش و روش های دیگر یادگیری – سپس به سروقت داشته های خانوادگی مان می رویم. پدر و مادر ما کیانند سطح تحصیلات شان، موقعیت اجتماعی شان، نگاه شان به زندگی و... چگونه است . سایر اعضای خانواده : برادر ، خواهر و اگر ازدواج کرده ایم همسرمان دارای چه ویژگی هایی هستند؟ از چه توانمندی هایی برخوردارند و از خود بپرسم : من در چه زمینه هایی می توانم به داشته های آنان تکیه کنم؟ از نظر مالی و امکانات مادی چه وضعیتی داریم، در کدام طبقه اجتماعی قرار داریم و... از سوی دیگر باید ضعف ها و کاستی ها را نیز شناسایی کنیم. تفاوتی ندارد همانطوری که یک سازمان یا جامعه ممکن است ضعف هایی داشته باشد یک انسان هم به تنهایی ممکن است ضعف های طبیعی و یا ناشی از کمبودها و یا خطاهای زندگی داشته باشد که مانعی برای رسیدن به آرمان های بزرگ و تحقق آرزوهای بلند باشند. مزیت این شناخت این است که فرد با واقع بینی بین آرمان ها و چشم اندازی که برای آینده خود ترسیم نموده یک پل معقول می زند و پس از این شناخت می تواند هدف های دستیافتنی را از دل آرمان هایش – برای یک مقطع زمانی مشخص – استخراج نماید. نکته قابل توجه اینکه باید این عوامل قوت یا ضعف را در مقایسه با یکدیگر ارزیابی نموده و اولویت بندی کرد .چرا که همه ما می دانیم هرگز قوت ها و ضعف ها نمی توانند هموزن باشند. یکی از دلایل گرفتار شدن به یاس و ناامیدی در افراد بی توجهی به این مرحله از هدف گذاری در زندگی است زیرا زمانی که ما نتوانیم واقعیت ها و داشته های خود را واقع بینان بشناسیم و ارزیابی کنیم و در برنامه ریزی های بلند مدت و کوتاه مدت مورد استفاده قرار دهیم این می تواند ما را در مسیرمان دچار خطای خود بزرگ بینی منجر به  لغزش و یا یاس و نا امیدی نماید. صاحب نظران حوزه تفکر استراتژیک توصیه می کنند ارزیابی این عوامل قوت وضعف متناسب با دو موضوع انجام گیرد: یک. میزان تاثیری که هریک از این عوامل در عملکرد ما دارند. دو. میزان توانی که ما برای اداره کردن و مدیریت این عوامل در خود می بینیم.




موضوعات مرتبط: مدیریتی

تاريخ : | | نویسنده : محمد کمالی دولت ابادی |